عشق آخر من
بارونی

امروز اینجا بارونیه رفتم زیر بارون گریه کردم دستمو بالا گرفتم بارون روم میبارید داد زدم از خدا خواهش کردم این روزهای دوری از اون تموم شه ی روز از خواب بیدار شم ببینم دستاش تو دستامه گرمای دستاش و حس کنم تو بغلش آرامش پیدا کنم چشام و بستم زیر بارون داد زدم فقط اسم تو رو صدا کردم بارون چقد قشنگه تو بارون هیچکس نمیفهمه گریه کردی هیچکس اشکاتو نمیبینه شایدم هیچکس تو رو نفهمه این هفته برام سخت بود فکر این که اگه تو این هفته حرفایی که شنیده بودم راست بود دیوونم میکنه دوست داشتم بمیرم نباشم اگه اون نباشه میفهمین منو بخدا دارم قسم میخورم اگه اون طرف و که این دروغ ها رو تحویلم داد ببینم سالمش نزارم حیف که دوره و دستم بش نمیرسه اما بلاخره چی دستم چه زود چه دیر بش میرسه بره دعا کنه جلو چشام نیاد درسته دل عاشق ظریفه اما دل من برا اون سنگه بگزریم عاشقای واقعی چه خبر از عشقتون؟؟ من که هر روز میگزره بیشتر عاشق میشم بیشتر دوستش دارم شما چی اینم از حرفام...

دوستدار شما عاشقای واقعی

         سامی و نادی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • Twitter
  • RSS