هر روز
شیطان لعنتی
خط های ذهن مرا
اشغال می کند
آن وقت هی با شماره های غلط زنگ می زند
من اشتباه می کنم و او
با اشتبا های دلم
حال می می کند
دیروز یک فرشته به من می گفت:
تو گوشی دل خود را بد گذاشتی
آنوقتها که خدا به تو زنگ می زد
زنگ آخر چرا جواب ندادی
چرا بر نداشتی؟
یادش بخیر آن روزها
مکالمه با خورشید
دفترچه های ذهن کوچک مرا
سرشار خاطره می کرد
امروز پاره است
آن سیم ها
که دلم را تا آسمان مخابره می کرد
با من تماس بگیر خدایا
حتی هزار بار
وقتی که نیستم لطفا پیام خودت را
روی پیام گیر دلم بگذار
نظرات شما عزیزان:
پر از عطر... پر از خار... پر از برگ لطیف...
یادمان باشد اگر گل چیدیم
عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند...!